مجله آکادمی باغ کتاب

بار دیگر شهری که دوست می داشتم | فریدون محرابیان

صد رمان | کارگردان: منصور ضابطیان | شبکه آکادمی باغ کتاب تهران

کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم، یکی از نوشته‌های نادر ابراهیمی داستان‌نویس معاصر ایرانی بوده که در سال ۱۳۴۵ منتشر شده است. این کتاب شامل سه فصل، باران رؤیای پاییز، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره‌آباد و پایان باران رؤیا است.

کتاب، داستان پسر کشاورز و دختر خان است که از کودکی عاشق یکدیگر می‌شوند و با هم بازی می‌کنند و لحظه‌های خوششان را با هم می‌گذرانند. چند سال بعد ، به دلیل مخالفت‌های خانواده‌های‌شان برای ازدواج آن دو، هلیا و پسرک با هم فرار می‌کنند؛ به ساحل چمخاله می‌روند و از خانواده‌های‌شان دور می‌شوند تا بتوانند با هم زندگی کنند. مدتی پس از فرارشان، هلیا زیر بار سختی‌های زندگی شانه خالی می‌کند و تصمیم می‌گیرد نزد خانه و خانواده‌اش برگردد. با رفتن هلیا، پسر تنها می‌ماند اما هرگز حاضر نمی‌شود در برابر زندگی قد خم کند و به شهرشان که زادگاهش بود، بازگردد .
پسر ۱۱ سال بدون هلیا در چمخاله زندگی می‌کند و چندین نامه برای او می‌نویسد. پس از این ۱۱ سال تصمیم می‌گیرد به شهرش بازگردد؛ شهری که از آن طرد شده بود … پسر به شهر باز می‌گردد و می‌بیند که مادرش در غم کار‌های او مرده و پدرش هنوز او را نبخشیده است. در شهر دخترک کوچکی را می‌بیند که او را به یاد هلیای کوچکش می‌اندازد…


 

نظرات کاربران

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.